تولد
بعد مدتها
سلام عشق مامان نفسم ببخشید این بار خیلی دیر به وبلاگ سر زدم این قدر اتفاقات جور باجور افتاد که اصلا همه چی یادم رفت 27شهریور خونه عمو عرفان بودیم که داشتی بازی میکردی یه دفع افتادی دستت شکست کلی بیمارستان دکتر همشون می گفتن باید عمل بشه بلاخره 29شهریور ساعت 9شب بیمارستان گلسار دست کوچولوی تو رو عمل کردن وای مامان وقتی تو رو داشتن میبردن اتاق عمل اینقدر گریه کردی وای مامان از حال روز من نپرس تو رفتی اومدی عمر من نصف شد الانم دستت خیلی بهتر راستی مامانی من از 25 دی دیگه سر کار نرفتم دوست داشتم بیشه ناز گلم باشم خیلی خوشحالم تو هم خیلی خوشحالی هر چند وقت یک بار از من می پرسی دیگه سر کار نمیری الان تو خوابیدی بیرون هم د...
نویسنده :
tahere
11:16
پیش خدا
سلام نفسم بازم مثل همیشه دیر به وبلاگ سر زدم مامانی حالم اصلا خوب نیست تابستون خوبی نداشتیم دوست دارم امسال زود تموم بشه مامان غزل رفت پیش خدا خداجون هیچ بچه ای رو بی مادر نکن بعد چند روز خاله اکرم رفت پیش خدا تو از من می پرسی اونجا خونه دارن خونشون کوچولو هست از آسمون نمی اوفته با خدا حرف می زنن نمیدونم بعضی وقتها چی جوابتو بدم ...
نویسنده :
tahere
14:13
چندتا عکس از مسافرت اردبیل
تعطیلات
سلام عزیز دلم مامانی من الان یه هفته که سرکار نمیرم یعنی تویه مرخصی هستم حال روحیم خیلی بهتر شد بیشتر وقتمونو باهم میگذرونیم توی این یه هفته انقدر کار داشتم که ساعتها رو متوجه نمی شدم راستی شما دختر بزرگی شدی دیگه پوشک نمی گیری یه هفته هست که بدون پوشک میری بیرون بدون پوشک می خوابی حتی شب ها به قول خودت که میگی من دیگه بزرگ شدم راستی یه چیز دیگه یه هفته هست میری مهد کودک صبح ها روزی یکی و دوساعت میری خیلی دوست داری صبح ها از خواب بلند میشی میگی مامان بریم مهد کودک اسم مهد کودک هم رویان هست مامانی چقدر توی این یه هفته کارهای مفید انجام دادم راستی خاله اکرم که توی بیمارستان بود دکترا گفتن یکم بهتر شده ولی ه...
نویسنده :
tahere
17:32
خبر بد
سلام عشق مامان نفسم اصلا خبرای خوبی ندارم خاله من که تو بهش میگفتی خاله اکرم تصادف کرده الان هم توی بیمارستان است اصلا حالش خوب نیست مامان جونی تو دلت پاکه واسش دعا کن ان شا الله خدا جونی همه مریضارو شفا به خاله اکرم هم خوب بشه من اصلا حال روحی خوبی ندارم شما الان یه مدته خیلی اذیت میکنی پوشکو نمی تونم ازت بگیرم وقتی دارم میرم سرکار گریه میکنی زمانی که میایم خونه فقط بهونه می گیری گریه میکنی دیگه خسته شدم مامانی فکر کنم تو بخاطر این موضوعی که به خوام بگم خیلی خوشحال میشی من چند روز پیش استعفامو نوشتم که سرکار نمی یام با کلی جلسه گذاشتنو حرف زدن استعفا منو قبول نکردن گفتن که به من دو ماه مرخصی میدن که یکم ک...
نویسنده :
tahere
16:25
پوشک
سلام عشق مامان ناز گل زیبای من مامان جون اصلا برام وقت نمی شه زود به زود به وبلاگت سر بزنم نفسم برای اون جانت من بمیرم وقتی من باهات حرف میزنم بعضی وقت ها جوابی تحویل من میدی که خودم می مونم با این همه عقلی که تو داری نمیدونم چرا نمی تونم تو رو از پوشک بگیرم من مامان جونی داریم تمامه تلاشمونو برای گرفتن پوشکت می کنیم ولی نمی شه بعضی وقتها پوشکت نمی گیرم گریه میکنی مگی پوشک بگیر مامانی جدیدأ به من گیر میدی سر کار نرو واینقدر گریه می کنی مامان جون من خودم از این کار لعنتی خسته شدم خیلی دوست دارم نرم سرکار پیشه تو بمونم ولی نمی شه برام دعا کن که دیگه سرکار نرم این جمله رو همیشه آر...
نویسنده :
tahere
17:01