اولین خنده از ته دل
سلام عزیز دلم اللهی مامان فدات بشه دیشب من تو باهم دیگه رفتیم تولد تو خیلی دختر خوبی بود یکم خوابیدی بعد از اینکه از خواب بیدار شدی بغلت کردم توی بغلم بودی که پسر همکارم روهام روبه روی تو نشسته بود داشت کیک میخورد وبا تو بازی می کرد که یک دفع تو خندیدی اول این خندها اروم بود بعد که باهات بازی کردیم این خندها بلند شود وتو با صدای بلند و از ته دل می خندیدی اللهی من قربون اون خندهات برم من یه عالمه ذوق کردم خوشحال شودم و این بود ماجرای اولین خنده از ته دل
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی