بهترین و قشنگ ترین لحظه ها
سلام عشق مامان سلام کوچولوی من نمیدونم چه جوری شروع کنم یه عالمه حرف واسه گفتن دارم عزیز دلم الان من چند روز که اومدم سرکار نیمی از روز تو رو نمیبینم دلم خیلی واست تنگ میشه از همکار عزیزم ممنونم که این یه مدت وبلاگم نوشت خب از روزی میگم که واسه اولین بار فرشته کوچولوی خودمو دیدم وای چه لحظه زیبای بود که اصلا نمیدونم چی بنویسم روز چهارشنبه ١١/١١/٩١ساعت ٨صبح بیمارستان بودم ساعت ١٠صبح صدام کردن راستی لحظه آخر اسمت تغییر پیدا کرد قبل اینکه برم اطاق عمل بین اسم پروا و تبسم قرعه کشی کردیم شد تبسم نزدیک ساعت ١٠:٣٠منو بردن اطاق عمل استرسم خیلی زیاد بودفقط توی دلم با تو حرف میزدم توی این فکر بودم که وقتی از خواب بلند بشم یه فرشته کوچ...
نویسنده :
tahere
15:57