واكسن شش ماهگي
سلام سوگلي مامان بلاخره اين سرما خوردگي دست از سر تو برداشت تو بهتر شودي راستي اون دندون كوچولوهات يكم در اومدن بعد اين مريضي وبهتر شدن تو 92/5/22سه شنبه بردمت واكسن شش ماهگي تو بزنم واكسن زدي روز اول خوب بودي زياد اذيت نكردي ولي روز دوم هم تب داشتي هم بهونه مي گرفتي راستي ماماني الان يه مدت هست كه سينه خيز ميري به سمت جلو نمي توني بري فقط دنده عقب مياي آرم و قرار نداري فقط ورج و ورجه مي كني خب كم كم شيطونيهات داره شروع ميشه مامان واسه اون جان تپلت بميره بعد اين مريضي خيلي لاغر شدي عشقم من خيلي دوست دارم ...
نویسنده :
tahere
8:38
سرما خوردگي و درآوردن مرواريد
سلام عشقم اين چند روز خيلي خسته هستم عشق مامان تو واسه اولين بار سرما خوردي من خيلي ناراحت هستم يكشنبه 92/5/13وقتي از سر كار رفتم خونه مادر جوني ساهره بهم گفت تبسم سرما خورده بعدش ديدم بله اونم چه سرمايي بعدظهر بردمت دكتر زنگ زدم دكتر خودت دكتر نبود مجبور شدم ببرمت يه دكتر ديگه بعدش اومدم خونه شب مريضيت بد تر شد سرما خوردگي هيچ تب هم بهش اضافه شد واقعا شب بدي بود نيم شب من بيدار بودم نيم شو اكبر تا صبح صبح بردمت خونه مادر جوني خودم رفتم سركار ظهر كه رفتم خونه بهتر شده بودي ولي همچنان يكم تب داشتي بعدش شب ساعت نزديك9:30بود كه هي دستت توي دهنت بود من بغلت كردم انگشتمو انداختم توي دهنت ديدم يه تيزيه خيلي كوچولو به دستم ...
نویسنده :
tahere
10:19
خبرهاي جديد
سلام عشقم خيلي خوشحالم بخاطر اينكه بازم مي تونم توي وبلاگت بنويسم اخه خيلي وقت كه به وبلاگت سر نزدم اين چند وقت يه عالمه خبر جديد دارم از جايي كه سه سال كار مي كردم اومدم بيرون اون چند روز اول خيلي برام سخت بود از يك طرفي خيلي خوشحال بودم چون تمام روز در كنار دختر نازم بودم راستي نفس مامان دارم ميرم يه نمايندگي ديگه سركار خيلي برام سخته تا به همكاراي جديدم عادت كنم خوب بلاخره باهاشون كنار مي يام الانم اين نمايندگي جديد سركارم يكم همه چيز برام سخته يه چند روز خونه موندم خيلي تنبل شودم دوست دارم بيشتر خونه باشم خوب ماماني تو هم براي خودت خانمي شدي يه عالمه كاراي جديد ياد گرفتي خيلي شيرين شدي الان ديگه همه چيز رو ...
نویسنده :
tahere
9:05
کوتاه کردن مو
سلام عشق مامان چهار ماهگیتم به سلامتی تموم شد یه عالمه کارایه جدید یاد گرفتی از خودت صداهای جدید در می یاری چند وقته تلاش می کنی که برگردی به پهلو اللهی من قربون اون تلاش کردنت برم راستی دختر نازم پنجشنبه٩/٣/٩٢ موهاتو کوتاه کردم تو رو بردم آرایشگاه دوستم انقدر گریه کردی که صدات گرفت آخه مامانی موهات خیلی بلند شده بود هوا هم خیلی گرم شده عزیت میشی موهاتو کوتاه کردم خیلی ناز شدی انقدر بوست کردم که خودت خسته شدی چند روزه خیلی بداخلاق شدی همش نق میزنی یه چیزه دیگه که خیلی ناراحتم میکنه شیر خیلی بد می خوری همش دوست داری توی شیشه شیر بخوری ان شا الله که بد عادت نشی مامانی من عاشقتم خیلی دوست دارم ...
نویسنده :
tahere
12:16
واکسن چهارماهگی
سلام عزیز دلم امروز صبح بردمت واکسن چهار ماهگی تو بزنی ای دختر شیطون بلای من هر چی امروز صبح صدات کردم لباس تو عوض کردم اصلا بیدار نشودی رفتیم مرکز بهداشت وقتی واکسنتو زدن اصلا گریه نکردی اومدی خونه هم خوب بودی می خندیدی بازی می کردی ولی بعد از یک ساعت فقط نق نق زدی گریه می کردی بردمت خونه مادرجونی حالت اصلا خوب نبود خودم اومدم سرکار ان شاالله تا الان بهتر شده باشی راستی مامانی دختر ناز من تو چهارماه دو روز داشت یعنی دوشنبه١٣/٣/٩٢خردادماه ساعت٢١:٢٦شب بعد از تلاشهای فراوان و بدون هیچ کمکی برگشتی روی شکمت این کار رو دو بار پشت هم انجام دادی دیگه دختر من بزرگ شده ...
نویسنده :
tahere
17:06
عکس
پشه
سلام عزیز دلم دیروز٥/٣/٩٢ وقتی از سر کار رفتم خونه مادر جونی شما تو بغل مادر جونی نشسته بودی یه دفع پدرجونی گفت لپ تبسمو پشه خورد تو رونگاه کردم دیدم بله لپت قرمز شده اومده بالا خیلی ناراحت شدم ولی قیافت خیلی بامزه خنددار شده بود راستی بابایی دیروز صبح رفت کرج ما یه هفته تنها هستیم ...
نویسنده :
tahere
15:55
سوراخ کردن گوش
سلام عزیز دلم دختر ناز من چند روزه می خوام بیام برات توی وبلاگ بنویسم ولی این اینترنت یا سرعتش پایین یا قطع هستش دختر کوچولوی من پنجشنبه١٩/٢/٩٢سرکار بودم یه دفع تصمیم گرفتم که گوش کوچولوتو سوراخ کنم وقتی رسیدم خونه به اکبر گفتم ولی اون مخالفت کرد گفت بزار یه چندوقت دیگه از اونجایی که من صبرم خیلی کم هست اینقدر گفتم تا بالاخره موفق شدم بعدش رفتیم نوبت گرفتیم منتظر شدیم تا نوبت ما بشه تو بغل بابایی بودی هی می خندیدی دست و پا می زدی بعدش نوبت ماشد قبل تو یه دختر کوچولوی دیگه گوش شو سوراخ کرده بود خیلی گریه می کرد یه لحظه من خیلی ترسیدم ته دلم خالی شد ولی به روی خودم نیاوردم خانم دکتر میگفت که اصلا درد نداره نمیدونم شاید واقعا درد نداره ول...
نویسنده :
tahere
16:44